سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 

و اما امروز میخواهم از هنرمند نمایان پُر ادعا سخن بگویم و قبل از آن نیاز به چند مثال ساده میباشد . فرض کنید بچه ای که در یک محیط خانوادگی تربیت یافته مدعی باشد که بی ریشه است وهرچه دارد از خودش میباشد و فراموش کند که یک خانواده موجب بزرگی فعلی اوست وگرنه شاید از سوء تغذیه زنده نمی ماند چه برسد به پیشرفت در مراحل علمی و تحصیلی .

و یا در نظر بگیرید یک دانشمند مدعی باشد که هرچه دارد از علم ذاتی اوست و همچنین بدون گذراندن مراحل معمول در مسند استادی دانشگاه است. البته از معدود موارد نادر گذر میکنیم.

و اما هنرمندان : گاه فراموش میکنند که برای رسیدن به مراحل بالا جدای از مشقت خودشان ، خیلی ها در این مشقت شریک بوده اند. بعنوان مثال مربیانشان ، خانواده اشان، همسایگانشان ، افراد مملکتشان، سرمایه گذاران آثارشان ، رسانه های نوشتاری و صدا وسیما، دولت مردانشان ، و خیلی عوامل دیگر . خصوصاً هنرپیشه گان و اهالی موسیقی . و بعد که معروفیت رسیدن گذشته را فراموش میکنند و آینده را مطلق در کام خود میبینند.  

گویا فراموش کرده اند که تنها هنر یک شخص، موجب محبوبیت ومانده گاری یک هنرمند نمیشود . بلکه عوامل بسیار ی جدای احترام به عوامل ذکر شده فوق، باعث این دوام خواهد گردید. بعنوان مثال : پایبند بودن به مسائل فرهنگی جامعه خودش ، معتقد بودن به آئین جامعه خودش، غیرت وتعصب داشتن نسبت به آب و خاک و وطن خودش، که اگر اینها نبود یک هنرمند، هنرمند شناخته نمیشد. وبعد معروف نمیشد و در مرحله آخر محبوب نمیشد.

حال چه میشود هنرمند نمایانی که سالها ما فریب ظاهرشان را خوردیم و به آنها دلبسته بودیم ، پا پس میکشند و باطن خود را نمایان میسازند.  و به اسم آزادی ، استقلال فکری ، مردم خواهی ، حتی حاضر نمیشوند کارهایشان برای هموطنانشان به نمایش گذاشته شود . مگر نه اینکه اگر همین رسانه ها طی 30سال گذشته آنها را بالا نمیکشیدند، آنها با سوابق پیش از انقلابشان جایگاهی نزد این مردم متعصب و غیرتی نداشتند . واگر این مردم گذشته سیاسی چسبیده به هنرشان را بیخیال شدند به امید آدم شدنشان بود، نه اینکه از دوش ما بالا بروند دیگر جلوتر از بینی خود را نبیند.

از طرفی مگر این رسانه ها برای غیر مردم ایران پخشی دارند که آنها ناراحت هستند. وشاید واقعاً برای همین نارحتند که مردم ایران آنها را میبینند و یا صدای آنها را میشنوند. هچند برای بعضی از آنها دلیل دیگری هم دارد که شعار های سیاسی پوشش آن آن مسئله است. و آنهم پایین بودن فروش کارها و آثار آنهاست که با نسل جدید تنوع پرست ، در رکود تجاری بسر میبرند. و بهترین کار این استکه در پشت پرده باشند وکمتر دیده شوند تا با ناز وکرشمه فخر فروشی کنند و قیمت خود را بالا ببرند . که این هم بزکی شبه هنری به سبک غربیست و در ایران خریداری ندارد .

مطلب جالب دیگر در خصوص این افراد اینکه شعار جدایی  دین از دیگر عرصه ها را سر میدهند و خود پرچم دار بازار هنر و سیاست شده اند . اگر سیاست یک بازی مستقل است و هیچ حرفه و آئینی نباید با آن مخلوط باشد . پس چرا شما با کثیفترین حالت آنرا مخلوط کرده اید . وشاید فقط اسلام و خصوصاً شیعه نباید با سیاست کاری داشته باشد و بقیه آزادند. چرا که نه ، اصل غیرت و عشق و معرفت و ایمان و خداپرستی و عزت و ایثار و آنچه خدا عزیز میدارد در این کفه جا گرفته و برای همین دیگران از حسادت چشم خود رابسته و با بی حیایی فقط حرفهایی که دشمن این مرز و بوم میپسندد میزنند. شاید این هم یک معامله پر سود دیگر است و ما نمیدانیم.

 و اما حرف آخر اینکه دولنها میآیند و میروند، چه خوب باشند وچه بد ، خود ما باید آینده خود را رقم بزنیم . شما میخواهد گوشت را به گربه بسپارید و دم از ایرانی بودن هم بزنید . آیا رواست؟ دولت مردان ما مگر غیر خود ما هستند . ؟ همه دولت که رییس جمهور نیست ، کل دولت و وزارتخانه ها و سازمانه های وابسته را نگاه کنیم ، بالاخره یکی از بستگان من وشما داخل آن است . و ریشه همه آنها به خود ما بر میگردد و تف سر بالاست. اگر اشتباه و قصور میبینیم یکسر کار را بگیریم تا مشکل حل شود ، و گرنه از اختلاف هیچ کسی جز دشمن سود نخواهد برد..............

 






تاریخ : پنج شنبه 89/7/15 | 2:24 صبح | نویسنده : مهدی محمدی | نظرات ()
.: Weblog Themes By SlideTheme :.